بسماللهالرحمنالرحيم
انواع تبيين در علوم اجتماعي به عقيدهي دانيل ليتل و تطبيق آن با انتخاب احمدي نژاد
1. الگوي تبيين علّي[1]:
طرفداران اين تبيين معتقدند كه ميان پديدههاي اجتماعي همانند پديدههاي طبيعي نظم، رابطه و قانون حكمفرماست؛ به اين معنا كه وقايع اجتماعي معلول يكديگرند. وقتي گفته ميشود پديدة A شرط وقوع پديدة B ميباشد؛ معناي آن اين است كه بين اين دو پديده قانون عليت برقرار است و ميان آنها تلازم وجود دارد؛ حال يا A شرط كافي يا فقط شرط لازم براي B ميباشد.
در سطح كلان و تعميميافته، هرگاه بخواهيم تبيين علّي در مثال مذكور داشته باشيم، گفته ميشود پديدههايي از نوع A شرط لازم و يا كافي براي پديدههايي از نوع B ميباشند.
در تبيينهاي علّي، مبيَّن را معلول و مبيِّن را علت گويند.
سؤال: چگونه ميتوان انتخاب آقاي احمدينژاد را تبيين علّي كنيم؟
پاسخ: با چنين پنداري انتخاب شخص احمدينژاد موضوعيت ندارد؛ زيرا يك واقعة اجتماعي نيست؛ بلكه موضوع معلول: موقعيت يا شرايط اجتماعي است كه وي به آن متصف است و موضوع علت: موقعيت يا شرايط جامعه است. اگر اين حادثه( پيروزي عدالتطلبي بر اصلاح طلبي) را p بناميم؛ متغيرهايي مانند: وضعيت اقتصادي جامعه (a ) و شرايط سياسي(b ) ميتوانند عوامل آن باشند. با اين تبيين كه مثلا: 1. شرايط سياسي( مسأله انرژي هستهاي) در آن زمان به گونهاي بود كه احساسات مردم را عليه آمريكا و كسانيكه تمايل به سياستهاي آمريكايي داشتند جريحهدار كرده بود و مردم به جهت دشمني با آمريكا به سمت جرياني گرايش داشتند كه مخالفت خود را با آمريكا صريحا اعلام كند. 2. وضعيت اقتصادي به سمتي حركت ميكرد كه توزيع ثروت و امتيازات اجتماعي به صورت تبيضآميز انجام ميگرفت و همين امر نارضايتيهاي مردم را از دولت وقت و جريان اصلاحات برانگيخته بود و در همين ميان جرياني خواستار عدالتخواهي و توزيع عادلانه مسؤوليتها و امكانات در سراسر كشور ميشود، طبيعي است كه در چنين وضعيتي اين جريان ميتواند مردم را بياختيار به سمت خود بكشاند. بنابراين متغيرهايa & b كه وقايع اجتماعياند عللي براي پيدايش p (كه يك واقعه اجتماعي است) ميشوند.
2. الگوي اختيار عاقلانه:
پيروان اين نظريه رويدادهاي اجتماعي را با رويدادهاي طبيعي كاملا متفاوت ميدانند. انسان در جامعه نه موجودي منفعل و بياختيار بلكه موجودي كاملا مختار و فعّال بوده، آدميان به خلاف اشياء و حيوانات مخلوقاتي عالِم و هدفمنداند.نظام و قوانين اجتماعي با نظام و قوانين حاكم بر طبيعت متفاوت است؛ بنابراين رابطة بين اجزاء آن نيز متفاوت خواهد بود. اين الگو نظريههاي مختلفي را درون خود جاي داده است؛ از جمله: تبيين جمعي، نظريه تصميمگيري، تئوري مسابقه و نظريه عمل جمعي. مقوم تمامي اين نظريهها انتخاب هدفمند در رفتار اجتماعي است. در تبيين جمعي افراد يك جامعه با توجه به آگاهي و اطلاعاتي كه از محيط اجتماعي خود دارند، در ميان گزينههاي مختلف وسيلهاي را انتخاب ميكنند كه آنها را به هدف نزديكتر ميكند؛ و براي تبيين آن بايد به اغراض و اعتقادات آنها پي ببريم. در نظريه تصميمگيري فايده و اولويت اهميت ويژهاي دارند، در اين تبيين علاوه بر اهداف و باورها، قواعد انتخاب(فايده و احتمال) نيز مورد توجه ميباشند. در تئوري مسابقه، عقلانيت استراتژيك نوع انتخاب را مشخص ميكند؛ يعني با اين فرض كه رغيب همانند او سنجيده عمل ميكند. نظريه عمل جمعي بر مبناي منافع مشترك است؛ يعني هرگاه افراد يك گروه يا جامعه بدانند كه همكاريشان با جمع در نهايت منفعت شخصي آنها را بدنبال خواهد داشت، به انجام آن كار متمايل ميشوند؛ و ميزان كاميابي و ناكامي فرد در انتخاب عمل جمعي مؤثر ميباشد.
سؤال: چگونه ميتوان انتخاب آقاي احمدينژاد را تبيين اختيار عاقلانه كنيم؟
برخي خاستگاه اين انتخاب را پيروزي گفتمان عدالتخواهي بر گفتمان اصلاحطلبي در افكار مردم ميدانند. از مدعيات اصلاحطلبي: يكي عقلانيت و خردگرايي در مقابل احساسگرايي انقلابي و ديگري آزادي، دموكراسي و حقوق بشر بود، كه محتواي جامعه مدني را تشكيل ميدهند. به عقيدة آنها اگر چه اين اشعار ظاهري فريبنده داشتند؛ اما پس از مدتي تعارض آنها با ارزشها و باورهاي ديني مردم آشكار گرديد؛ زيرا مفاهيم مذكور تنها سرابي بودند كه از واقعيتشان تهي بودند. اكنون شعارعدالتخواهي، آزموني ديگر براي مسؤولان كشور و مدعيان عدالتخواهي و ارزشگرايي است.
بنابراين علت اين انتخاب را به كمك تبيين اختيار عاقلانه ميتوان چنين بيان كرد: خستگي مردم از شعارهاي ليبرال-دموكرات اصلاحطلبان و تشنگي آنها به عدالت اجتماعي موجب گرديد كه تجربة ديگري را بيازمايند تا شايد اين انتخابشان اهداف آنان را برآورده سازد.
3. نظريه تفسير:
اين رويكرد هدف از پژوهشهاي اجتماعي را تفسير رفتارهاي معنادار آدميان ميداند. طرفداران اين نظريه معتقدند تبيين (شناخت علل عام وقايع) در علوم اجتماعي امكانپذير نيست، بلكه پژوهشگر اجتماعي تنها ميتواند معناي رفتار يا حادثهاي را در زمينه اجتماعي خاص كشف كند. مقومات اين نظريه عبارتند از:
الف) رفتارهاي اجتماعي ذاتاً اموري معنادار هستند.
ب) فرهنگها مميز جوامع مختلفاند.
ج) در علوم اجتماعي وقايع بيمعنا وجود ندارد.
د) كار مفسِّر(محقق) آن است كه معناي يك رفتار اجتماعي را در بسترهاي فرهنگي مختلف نزد فاعل آن آشكار كند.
سؤال: چگونه ميتوان انتخاب آقاي احمدينژاد را تفسيركنيم؟
با توجه به اين كه مفاد نظريه تفسير اين است كه افعال انسانها تابع جهانبيني اجتماعي آنها است. براي اين منظور بايد ارزشها و باورهاي اجتماعي مردم ايران را بشناسيم و بر پايه آن، انتخاب احمدي نژاد را تفسير كنيم. يكي از شعارهاي آقاي احمدينژاد تأكيد بر ارزشها و باورهاي اسلامي بود، از آنجا كه اكثريت مردم ايران مسلمان هستند، سياستهاي وي را متناسب با جهانبيني خود پنداشتند، در نتيجه او را براي پيشبرد اهداف خود انتخاب كردند.
4. نظريه تبيين ساختاري- كاركردي
اين تبيين تأكيد بر كاركرد اجزاي يك ساختار اجتماعي دارد. هر پديدة اجتماعي تا زماني كه براي جامعه سودمند باشد به بقاي خود ادامه ميدهد؛ ولي هرگاه كاركرد خود را از دست داد خود به خود از بين ميرود.
با اين تبيين كه اگر واقعهاي را (T) و ساختار يا جامعه را (S) و كاركرد آن را در جامعه (f) بناميم؛ چنين نتيجه ميشود كه (T) در (S) باقي است چون داراي كاركرد (f) ميباشد و (f) براي (S) سودمند است.
سؤال: چگونه ميتوان انتخاب آقاي احمدينژاد را تبيين ساختاري- كاركردي كنيم؟
پاسخ اين است كه فضايي كه اصلاحطلبان ايجاد كرده بودند ديگر براي مردم قابل تحمل نبود و كاركرد دولت اصلاحات به پايان رسيده بود و جامعه فضاي ديگري را طلب ميكرد كه اتفاقا متناسب با فضايي بود كه جريان احمدينژاد ادعا ميكرد.
5. نظريه تبيين ماترياليسمي (مادي- معيشتي)
[1] . موضوع جامعهشناسي در اين پارادايم واقعه اجتماعي ميباشد.پيروان آن، واقعه اجتماعي را به مثابه يك شيء ميدانند.